www.iiiWe.com » خاطره ی پروفسور حسابی و انیشتین

 صفحه شخصی امیر خشوعی   
 
نام و نام خانوادگی: امیر خشوعی
استان: آذربایجان شرقی - شهرستان: تبریز
رشته: کارشناسی عمران - پایه نظام مهندسی: یک
شغل:  مدیر پروژه
شماره نظام مهندسی:  2511
تاریخ عضویت:  1389/01/10
 روزنوشت ها    
 

 خاطره ی پروفسور حسابی و انیشتین بخش عمومی

8

پروفسور حسابی چند نظریه مهم در علم فیزیک داشتند که مهم ترین وآخرین آن ها نظریه بی نهایت بودن ذرات بود، در این ارتباط با چندین دانشمند اروپایی مکاتبه و ملاقات می کنند و همه آنها توصیه می کنند که بهتر است که بطور مستقیم با دفتر پروفسور انیشتین تماس بگیرد بنابراین ایشان نامه ای همراه با محاسبات مربوطه را برای دفتر ایشان در دانشگاه پرینستون می فرستند بعد از مدتی ایشان به این دانشگاه دعوت میشوند و وقت ملاقاتی با دستیار انیشتین برایشان مشخص میشود پس ازملاقات با پروفسور شتراووس به ایشان گفته می شود که برای شما وقت ملاقاتی با پروفسور انیشتین تعیین می شود که نظریه خود را بصورت حضوری با ایشان مطرح کنید.

پروفسور حسابی این ملاقات را چنین توصیف می کنند:
وقتی برای اولین بار با بزرگترین دانشمند فیزیک جهان آلبرت انیشتین روبرو شدم ایشان را بی اندازه ساده، آرام و متواضع یافتم و البته فوق العاده مودب و صمیمی! زودتر از من در اتاق انتظار دفتر خودش، به انتظار من نشسته بود و وقتی من وارد شدم با استقبالی گرم مرا به دفترکارش برد و بدون اینکه پشت میزش بنشیند کنار من روی مبل نشست، نظریه خود را درارتباط با بی نهایت بودن ذرات برای ایشان توضیح دادم، بعد از اینکه نگاهی به برگه های محاسباتی من انداختند، گفتند که ما یکماه دیگر با هم ملاقات خواهیم کرد.

یکماه بعد وقتی دوباره به ملاقات انیشتین رفتم به من گفت : من به عنوان کسی که در فیزیک تجربه ای دارم می توانم به جرات بگویم نظریه شما در آینده ای نه چندان دور علم فیزیک را متحول خواهد کرد باورم نمی شد که چه شنیده ام، دیگر ازخوشحالی نمی توانستم نفس بکشم، در ادامه اما توضیح دادند که البته نظریه شما هنوز متقارن نیست باید بیشتر روی آن کار کنید برای همین بهتر است به تحقیقات خود ادامه دهید من به دستیارم خواهم گفت همه امکانات لازم را در اختیار شما بگذارند، به این ترتیب با پیگیری دستیار و ارسال نامه ای با امضا انیشتین، بهترین آزمایشگاه نورآمریکا در دانشگاه شیکاگو، با امکانات لازم را در اختیار من قرار دادند و درخوابگاه دانشگاه نیز یک اتاق بسیار مجهز مانند اتاق یک هتل در اختیار من گذاشتند،اولین روزی که کارم را در آزمایشگاه شروع کردم و مشغول جابجایی وسایل شخصی بر روی میزم و کشوهای آن بودم، متوجه شدم یک دسته چک سفید که تمام برگه های آن امضا شده بود در داخل یکی از کشوها جا مانده است، بسرعت آن را نزد رئیس آزمایشگاه بردم و مسئله را توضیح دادم، رئیس آزمایشگاه گفت این دسته چک جا نمانده متعلق به شما است که تمام نیازمندیهای تحقیقاتی خود را بدون تشریفات اداری تهیه کنید این امکان برای تمام پژوهشگران این آزمایشگاه فراهم شده است، گفتم اما با این روش امکان سوءاستفاده هم وجود دارد؟ او در پاسخ گفت درصد پیشرفت ما از این اعتماد در مقابل خطاهای احتمالی همکاران خیلی ناچیز است.

بعد از مدتها تحقیق بالاخره نظریه ام آماده شد و درخواست جلسه دفاعیه را به دانشگاه پرینستون فرستادم و بالاخره روزدفاع مشخص شد، با تشویق حاضرین در جلسه، وارد سالن شدم و با کمال شگفتی دیدم انیشتین در مقابل من ایستاد و ابراز احترام کرد و به دنبال او سایر اساتید و دانشمندان هم برخواستند، من که کاملا مضطرب شده و دست و پای خود را گم کرده بودم با اشاره ی پروفسور انیشتین و نشتستن در کنار ایشان کمی آرام تر شده، سپس به پای تخته رفتم شروع کردم به توضیح معادلات و محاسباتم و سعی کردم که با عجله نظراتم را بگویم که پروفسور انیشتین من را صدا کرده و گفتند که چرا اینهمه با عجله؟ گفتم نمی خواهم وقت شما و اساتید را بگیرم ولی ایشان با محبت گفتند خیر الان شما پروفسور حسابی هستید و من و دیگران الان دانشجویان شما هستیم و وقت ما کاملا در اختیارشماست.

آن جلسه دفاعیه برای من یکی از شیرین ترین و آموزنده ترین لحظات زندگیم بود من در نزد بزرگترین دانشمند فیزیک جهان یعنی آلبرت انیشتین از نظریه خودم دفاع می کردم و مردی با این برجستگی من را استاد خود خطاب کرد و من بزرگترین درس زندگیم را نیز آنجا آموختم که هر چه انسان وجود ارزشمندتری دارد همان اندازه متواضع، مودب و فروتن نیز هست. بعد از کسب درجه دکترا انیشتین به من اجازه داد که در کنار او در دانشگاه پرینستون به تدریس و تحقیقاتم ادامه دهم

پنجشنبه 7 مرداد 1389 ساعت 10:12  
 نظرات    
 
گلنار نعیمی 00:22 آدینه 8 مرداد 1389
2
 گلنار نعیمی
بسیار زیبا!
رضا مهیاری 11:28 آدینه 8 مرداد 1389
8
 رضا مهیاری
راجع به این موضوع خیلی بررسی کردم ولی صحت نداره و هیچ مدرکی دال بر آن وجود ندارد
ما ایرانیها لذت میبریم از شنیدن این موضوعات.
لطفا اگه مستنداتی دارید ارائه کنید
حامد مستقیمی 11:02 شنبه 9 مرداد 1389
9
 حامد مستقیمی
به نظرمن این موضوع نیازبه مدرک نداره!
فرضا هم که این داستان خیالی باشه چیزی ازارزشهای دکترحسابی کم نمیشه !
یه مشکلی که ماها داریم اینه که همیشه برامون مرغ همسایه غازه!
آیا فکرکردیم که مگه خودانیشتن کی بوده که شده انیشتن یک فردعادی که توزندگی معمولیش مشکل داشته!(البته من نمیخوام ارزشهای ایشونو زیرسوال ببرم)
فقط همینقدربگم که دکترحسابی در15 دقیقه وقت صبحها(7 - ' 7.15 ) ازسن 50 سالگی به بعد زبان آلمانی رویادگرفتند که بادانشمندان آلمانی مباحثه میکردند.
رضا مهیاری 16:49 شنبه 9 مرداد 1389
8
 رضا مهیاری
جناب آقای مستقیمی عزیز
از اینکه وقتی برای پاسخ گذاشتید ممنونم ولی میشه بفرمایید چرا این موضوع نیاز به مدرک نداره؟ اگه چیزی با مدرک و سند بیان بشه هیچوقت گفته نمیشه نیاز به مدرک نداره؟
چرا شما فکر کردید بنده بدنبال کم کردن ارزشهای دانشمند بزرگی مثل جناب پروفسور حسابی هستم؟ اتفاقا انتشار و انتساب مطالب کذب به ایشون باعث کم کردن ارزشهاشون میشه. این مرد بزرگ انقدر کرامات دارند که نیازی نداریم ایشون رو به کسی بچسبونیم تا وجهه بدست بیارن
بعدشم موضوع زبان آلمانی که گفتید خیلی خوب بود و همین چیزها ارزش ایشون رو بالا میبره گرچه این موضوع هیچ ربطی به بحث ما نداشت ولی بیان همین واقعیت هاست که ارزش استاد رو معلوم میکنه نه اینکه یک مشت اراجیف به هم ببافیم و ایشون رو بچسبونیم به اشخاص دیگه و براشون کسب افتخار کنیم
کمی تعصب کور رو کنار بگذارید و واقعیت ها رو تکیه گاه قرار بدیم وگرنه میتونیم صدتا داستان ساختگی و بی اصل و نسب دیگه هم بسازیم و ببنیدم به ایشون هرکسی هم اعتراض کرد بگیم این موضوع سند و مدرک احتیاج نداره و در ادامه بگیم ایشون زیان آلمانی رو به فلان مدل یاد گرفتند پس دنبال سند و مدرک نباشید
لطفا کمی واقع بین باشیم
امیر خشوعی 21:52 شنبه 9 مرداد 1389
7
 امیر خشوعی
آقای مهیاری
اولا سلام
دوما باید خدمتتان عرض کنم که این ایمیل ارسالی از یکی از همکاران بنده بود که اینجانب به دلیل اینکه به نظرم مطلب جالبی بود ( جالب به این دلیل که برای محققین ما چنین امکاناتی وجود ندارد ) ارسال کردم که شاید مورد توجه همکاران و دوستان قرار بگیرد ولی نمیدانستم که اینقدر شما را آزار داده و عصبانی می کند تا حدی که حتی بدون رعایت آداب و اطلاع از نیت بنده مرا متهم و نصیحت میکنید در ضمن اینکه در مورد مطالب ارسالی باید سند ارایه بشود یا خیر از اختیارات مدیر سایت است در مورد علاقه های ایرانیان هم فکر نمیکنم هیچکدام از ما صلاحیت و علم کافی برای اظهار نظر داشته باشیم اگر شما اینقدر به ارایه مدرک و سند علاقمند هستید چرا خودتان برای هیچکدام ازمطالبتان منبع و یا مرجع ذکر نمیکنید ( داستان مرید و مرشد ، مادر ، کشیش و هواپیما و ...) . هدف از چنین مطالبی انتساب کذب نیست بلکه توجه به محتوای آن است که عینک غرور و بدبینی را از چشممان برداشته و کمی از موضع متعصب خود بزرگ بینی و خود را در مقام یک عالم و ناصح دیدن دست برداریم و به همدیگر احترام بگذاریم و به قول شاعر : افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است .
رضا مهیاری 00:33 یکشنبه 10 مرداد 1389
9
 رضا مهیاری
جناب آقای خشوعی عزیز
چرا همه اینجا انقدر عصبانی هستند. مطلبی که بنده نوشتم عنوان داشت. آیا شما آقای مستقیمی هستید؟ آیا توجه به عنوان نامه انقدر زحمت داره؟
اگه دقت بفرمایید بنده خطاب به ایشون که با بی ملاحظه گی تمام اظهار نظر فرموده اند پاسخ دادم نه به شما. مطلب شما جالب بود ولی نه به عنوان یک مطلب واقعی. بنده نه شمارو متهم کردم نه نصیحت و اصلا خطاب به شخص شما چیزی ننوشتم. ولی نامه شما سراسر پند و نصیحت و شعر بود. با اینحال از نصیحت شما سپاسگزارم که بری از اشتباه نیستم.
در مورد این موضوع هم که فرمودید چرا بنده برای مطالبم سند و مدرک ارائه نمیکنم خدمت سرور خودم عرض کنم که مطالب ارسالی بنده یا عکس و کلیپ بوده یا مطالبی که به خودی خودشون سند و مدرکی بودند برای ارائه یک موضوع. کدوم مطلب از من ارسال شده و احساس کردید که نیاز به مدرک داره بفرمایید به دیده منت تقدیم میکنم ولی لطفا از من نخواهید که برای عکس و کلیپ ارسالی عکاس و فیلمبردارشو بیارم که تایید کنه
بازم ممنون که وقت گذاشتید ولی روی سخن من شما نبودید زود به خودتون گرفتید
رضا مهیاری 00:36 یکشنبه 10 مرداد 1389
8
 رضا مهیاری
در مورد این تاپیک هر مطلبی نوشتم پس میگیرم ظاهرا باعث کدورت اعضا شده از همه عذرخواهی میکنم
مصطفی ملکی صادقی 10:55 یکشنبه 10 مرداد 1389
8
 مصطفی ملکی صادقی
آقای خشوعی عزیز اگر در مورد صحت مطلبتون مطمئن هستید چرا ناراحت می شوید؟ بدترین کار اینه که یه داستان ساختگی رو به یک دانشمند مثل پروفسور حسابی نسبت بدیم. مطلب شما خیلی اغراق آمیزه که این موضوع شک رو زیاد می کنه موفق باشید.
عبدالرحمان آروین پیلی 11:09 دوشنبه 11 مرداد 1389
7
 عبدالرحمان آروین پیلی
سلام جناب آقای مهندس امیر خشوعی ، در خاطره پروفسور حسابی به نظر بنده یک جمله غلط به لحاظ بیان مفهوم وجود دارد که در صورتی که با نظر من موافق باشید آنرا اصلاح بفرمایید. به نقل قول از دکتر حسابی گفته شده است " او در پاسخ گفت در صد پیشرفت ما از این اعتماد در مقابل خطاهای احتمالی همکاران خیلی ناچیز است " که می توان گفت " او در پاسخ گفت درصد پیشرفت ما از این اعتماد خیلی بیشتر و مهمتر از خطای احتمالی همکاران می باشد . "